قبایل کنیا

قبایل کنیا – جمعیت شناسی کنیا توسط اداره ملی آمار کنیا نظارت می شود. کنیا یک کشور چند قومیتی و بسیار بسیار متنوع در شرق آفریقا است که بی شک یکی از جذاب ترین کشورهاست که ارزش تحقیق و بررسی شرایط ویزای کنیا و سفر به آن را دارد.

جمعیت کنیا در سرشماری سال 2019، 47 میلیون نفر گزارش شد. نرخ رشد جمعیت در طول دهه 2000 کاهش یافته است و 2.7 درصد (از سال 2010) تخمین زده شده است که در نتیجه آن در سال 2016 حدود 46.5 میلیون نفر برآورد شده است.

کنیا دارای جمعیت بسیار متنوعی است که شامل اکثر گروه های قومی، نژادی و زبانی است که در آفریقا یافت می شود و رزرو تور گردشگری کنیا یکی از امن ترین راه ها برای لذت بردن از این تنوع کم نظیر است. جمعیت بانتو و نیلوتیک روی هم حدود 92 درصد از ساکنان این کشور را تشکیل می دهند. افراد از میراث آسیایی یا اروپایی که در کنیا زندگی می کنند حدود 200000 تخمین زده می شود.

در آخرین سرشماری استعماری کنیا در سال 1962، گروه های جمعیتی ساکن در این قلمرو شامل افراد اروپایی، آفریقایی و آسیایی بودند. بزرگترین گروه های قومی بومی کیکویو ، لوهیا ، کالنجین ، سومالیایی، Kisii، Mijikenda، مرو، ماسایی و تورکانا و جمعیت خارجی آن شامل آسیایی ها (90527)، اروپایی ها (42868) با تابعیت کنیایی، 26753 بدون تابعیت و عرب های کنیایی (59021) بودند.

تعداد رده های قومی و زیرمجموعه های ثبت شده در سرشماری به طور قابل توجهی در طول زمان تغییر کرده است و از 42 در سال 1969 به بیش از 120 در سال 2019 افزایش یافته است.

مردمان بانتو یکی از بزرگترین قبایل کنیا

Bantus بزرگترین بخش جمعیت در کنیا است. اصطلاح بانتو به مردمانی اشاره دارد که به زبان‌های جنوب مرکزی نیجر-کنگو صحبت می‌کنند . مردمان بانتوس از مناطق مرزی کامرون و نیجریه بودند. اکثر بانتوها کشاورز هستند. برخی از گروه های برجسته بانتو در کنیا عبارتند از کیکویو ، کامبا ، لوهیا ، کیسی ، مرو و میجیکندا .

مردم سواحیلی از نسل مردمان وانگوزی بانتو هستند که با مهاجران عرب ازدواج کردند. بزرگترین گروه قومی کنیا کیکویو است . آنها کمتر از یک پنجم جمعیت را تشکیل می دهند. از زمان استقلال کنیا در سال 1963، سیاست کنیا با تنش‌های قومی و رقابت بین گروه‌های بزرگ‌تر مشخص شده است.

کیکویو

قبایل کنیا

کیکویو که به آن گیکویو یا آگیکویو نیز گفته می شود ، مردمانی به زبان بانتو هستند که زبان آنها نزدیکترین ارتباط را با زبان Embu و Mbeere دارد و در مناطق مرتفع جنوب مرکزی زندگی می کنند. در اواخر قرن بیستم، کیکویوها بیش از 4،400،000 نفر بودند و بزرگترین گروه قومی در کنیا را تشکیل می دادند ( تقریباً 20 درصد از کل جمعیت ).

کیکویوها در قرن هفدهم تا نوزدهم از شمال شرقی به قلمرو مدرن خود نقل مکان کردند. اقتصاد بومی آن‌ها بر پایه کشت ارزن (محصول اصلی)، نخود، لوبیا، سورگوم و سیب‌زمینی شیرین استوار بود. عمده‌ترین محصولات مدرن عبارتند از قهوه، ذرت ، واتیل، میوه‌ها و سبزیجات. همچنین دامپروری مکمل مهمی برای آنها بود.

کیکویوها به طور سنتی و خانوادگی در خانه‌های جداگانه زندگی می‌کردند، که هر یک توسط پرچین یا باغچه احاطه شده بود و برای هر همسر یک کلبه داشت.

در طول شورش مائو مائو در دهه 1950، با این حال، دولت استعماری بریتانیا به دلایل امنیتی، کیکویو را به روستاها منتقل کرد. مزایای اقتصادی سکونت کیکوبوها در روستا و یکپارچه سازی زمین باعث شد بسیاری از کیکویوها پس از پایان وضعیت اضطراری به این ترتیب ادامه دهند.

کیکویوها به یک خدای خالق قادر مطلق ، نگای، و به حضور معنوی ادامه دار اجداد اعتقاد دارند.

از آنجا که آنها از اشغال مناطق مرتفع خود توسط کشاورزان اروپایی و دیگر مهاجران ناراضی بودند، اولین گروه قومی بومی در کنیا بودند که در دهه های 1920 و 1930 به تحریکات ضد استعماری دست زدند و قیام مائو مائو را علیه سلطه بریتانیا در سال 1952 به راه انداختند و در اواخر دهه در جهت استقلال کنیا پیشرو بودند.

آنها نخبگان اقتصادی و سیاسی کنیا مستقل را در دامن خود پرورش دادند. جومو کنیاتا ، یک کیکویو، اولین نخست وزیر کنیا (1963-1964) و اولین رئیس جمهور (1964-1978) بود. او همچنین یکی از اولین آفریقایی هایی بود که در انسان شناسی مدرک دکترا گرفت. (مدرسه اقتصاد لندن) .

اگرچه مردم کیکویو از نظر تاریخی به ادیان بومی پایبند بودند ، اما امروزه اکثر آنها مسیحی هستند. اقلیتی از کیکویوها اسلام را به ویژه از طریق مبلغان عرب، هندی و ایرانی از زمان تجارت با بقیه شرق آفریقا پذیرفته اند. گروه کوچکی از Kĩkũyũ که در سال 2015 حدود 60 نفر بودند، در شهر کوسوکو آیین یهودیت را تمرین می کنند.

کامبا

مردم کامبا یا آکامبا (گاهی اوقات واکامبا نامیده می شود ) یک گروه قومی بانتو هستند که عمدتاً در کنیا از نایروبی تا تساوو و شمال تا امبو در بخش جنوبی استان شرقی سابق زندگی می کنند . این سرزمین اوکامبانی نام دارد و شهرستان ماکونی ، شهرستان کیتویی و شهرستان ماچاکوس را تشکیل می دهد . آنها همچنین دومین گروه قومی بزرگ را در 8 شهرستان از جمله شهرستان نایروبی و مومباسا تشکیل می دهند و ارتباط نزدیکی با همسایه خود کیکویو دارند.

آنها از نظر زبان و فرهنگ با کیکویو ، امبو ، امبیره و مرو و تا حدی با دیگو و گیریاما در سواحل کنیا ارتباط نزدیکی دارند. اگرچه کامباها عمدتاً کشاورز هستند، اما تعداد قابل توجهی گاو، گوسفند و بز نگهداری می کنند. محصولات اصلی آنها ارزن، سورگوم و ذرت (ذرت) است. ازدحام بیش از حد و فرسایش خاک در ناحیه ماچاکوس بسیاری را به کار در نایروبی سوق داده است.کامباها از دیرباز به عنوان تاجر شناخته می شدند.

کامباها در 25 قبیله پراکنده پاتریلینال گروه بندی شدند که اندازه آنها بسیار متفاوت بود. افراد در طبقات سنی سازماندهی می شدند.

مذهب سنتی کامبا با اعتقاد به خدای والا، نگای و ارواح اجدادی، شبیه کیکویوها بود . فرقه اجدادی به ویژه توسعه یافته بود. ارتباط با ارواح از طریق رسانه ها انجام می شد. اکثر کامباها مسیحی شده اند.

اکثر مردم آکامبا در کنیا زندگی می کنند و در بخش های شرقی پایین تر ماچاکوس ، کیتویی و ماکونی متمرکز هستند .

بر اساس سرشماری ملی سال 2019، کامبا پنجمین قبیله پرجمعیت در این کشور است و ماچاکوس پرجمعیت ترین شهرستان از میان سه شهرستان اوکامبانی است. پس از آن کیتوی و سپس Makueni قرار می گیرند.

مردم کامبا با مردم ماسایی مرز مشترک دارند و توسط راه آهن کنیا-اوگاندا از رودخانه آتی تا کیبوزی جدا می شوند . تا اواخر قرن بیستم، جوامع ماسایی و آکامبا درگیر درگیری های گاوها و درگیری‌های مرتعی به‌ویژه در دشت‌های غنی از مراتع کونزا بودند. این امر علاقه دولت استعماری را جلب کرد که انجمن تعاونی را ایجاد کرد و بعداً مزارع کنزا ، پوتا و مالیلی را که شهر فناوری پیشنهادی کنزا در آن قرار دارد تأسیس کرد.

کامباها به زبان کامبا (که با نام کیکامبا نیز شناخته می‌شود) به عنوان زبان مادری صحبت می‌کنند . این زبان به شاخه بانتو از خانواده زبان های نیجر-کنگو تعلق دارد . کیکامبا هیچ حرف c، f، j، r، x، q و p در الفبای خود ندارد. زبان سواحیلی پیوندهای نزدیک تری را با زبان مادری آکامبا نشان می دهد که این به دلیل تعاملات مختلف مردم آکامبا با بازرگانان عرب برای قرن هاست.

لوهیا

لوهیا (همچنین به نام های آبالویا یا لوییا نیز شناخته می شود) یکی از گروه های قوم بانتو و دومین گروه قومی بزرگ در کنیا در دهه 1980 بود. مردم این قوم در غرب کنیا و اوگاندا ساکن شده اند.

آنها از نظر فرهنگی و زبانی به 20 قبیله (یا 21، زمانی که سوباها را شامل می شود) تقسیم می شوند. بوکوسو بزرگترین قبیله لوهیا است و تقریبا 50 درصد از کل جمعیت لوهیا را تشکیل می دهد. آنها بر دیگر قبایل کوچک luhya تسلط دارند و در هر دو شهرستان Bungoma و Trans nzoia زندگی می کنند.

فرهنگ لوهیا شبیه به بانتو زبانان منطقه دریاچه های بزرگ است. در طول موجی از گسترش که از 4000 تا 5000 سال پیش آغاز شد، جمعیت بانتو زبان به تدریج سرزمین اصلی خود را که آفریقای مرکزی-غربی بود ترک کردند و به مناطق شرقی و جنوبی این قاره سفر کردند.

21 قبیله وجود دارد که لوحیا را تشکیل می دهند و شامل چندین زیر گروه با گویش های زبانی متفاوت اما قابل درک متقابل است و درواقع هیچ زبان لوحی واحدی وجود ندارد.

Luhya ذرت ، پنبه و نیشکر را به عنوان محصولات نقدی، ارزن، سورگوم و سبزیجات به عنوان محصولات اصلی کشت می کنند و همچنین مقداری دام نگهداری می کنند. آنها در تجارت و فعالیت های دیگر در مناطق مجاور آبراه بزرگ دریاچه ویکتوریا شرکت می کنند . بسیاری از مردم لوحیا برای جستجوی کار به مناطق شهری مهاجرت کرده اند.

اکثر مردم لوحیای امروزی مسیحی هستند.

کیسی

گوسی که کیسی یا کوزوو نیز نامیده می شود ، مردمی به زبان بانتو هستند که در تپه های غرب کنیا در منطقه ای بین دریاچه ویکتوریا و مرز تانزانیا ساکن هستند. گوسی ها احتمالاً حدود 500 سال پیش از منطقه کوه الگون به ارتفاعات کنونی خود آمده اند.

اقتصاد گوسی شامل فعالیت‌های تولیدی متعددی می‌شود: آنها پیرتروم و چای را به عنوان محصولات نقدی، و همچنین ارزن، ذرت، کاساوا، سورگوم، یام، بادام زمینی و موز را پرورش می‌دهند. و از گاو، گوسفند، بز، مرغ و زنبور عسل نگهداری می کنند.

مردان گوسی به شکار، گله داری و ماهی گیری می پردازند، در حالی که زنان کره می سازند و بیشتر کارهای کشاورزی را انجام می دهند.

منطقه آنها یکی از پرجمعیت ترین مناطق کنیا است و گوسی ها یکی از بزرگترین گروه های قومی در کنیا را تشکیل می دهند .

گوسی های پدر و مادر در محله های خانه های خانوادگی پراکنده زندگی می کنند و همسایگان آنها Nilotic Luo و Kipsikis هستند .

قبل از ورود مسیحیت و اسلام به آفریقا، آباگوسی ها یکتاپرست بودند و به خدای متعالی به نام « انگورو » اعتقاد داشتند و امروزه اکثرا مسیحی هستند.

مرو

مرو یا آمیرو (از جمله نگا) یک گروه قومی بانتو هستند که در منطقه مرو کنیا در زمین‌های حاصلخیز دامنه‌ شمالی و شرقی کوه کنیا، در استان شرقی سابق کنیا زندگی می‌کنند .

نام «مرو» هم به مردم و هم به منطقه اشاره دارد. پس از اعلام قانون اساسی جدید در کنیا در 27 اوت 2010، مرو بزرگ بیشتر تعریف شد و اکنون از شهرستان های دوقلوی تاراکا-نیتی و مرو تشکیل شده است.

مرو بزرگ تقریباً 13000 کیلومتر مربع (5000 مایل مربع) را پوشانده است که از رودخانه توسی در مرز با شهرستان امبو در جنوب تا مرز شهرستان ایزیولو در شمال امتداد دارد.

مردم آمرو شامل نه بخش هستند: ایگوجی، ایمنتی، تیگانیا، میتینه، ایگمبه، مویمبی، موتمبی، چوکا و تاراکا. Tharaka در بخش نیمه خشک مرو بزرگ زندگی می کند و آنها به همراه Mwimbi، Muthambi و Chuka شهرستان Tharaka-Nithi را تشکیل می دهند. با این حال، آمروها با وامرو های شمال تانزانیا ارتباطی ندارند، به غیر از اینکه هر دو از جوامع کشاورزی بانتو هستند.

تمام زبان های بانتو در منطقه کوه کنیا و همچنین الگوهای فرهنگی شبیه به هم هستند. زبان‌های مرو، چوکا، امبو و کیکویو با تفاوت‌های اساسی تا حدودی برای یکدیگر قابل درک هستند. مروها حداقل به هفت لهجه مختلف صحبت می کنند.

تفاوت‌ها در گویش‌ها نشان‌دهنده ریشه‌ها و تأثیرات متنوع بانتو از کوشیتی و نیلوتیک، و همچنین همسایگان مختلف بانتو است.

به طور کلی، Meru ویژگی‌های بانتو بسیار قدیمی‌تری را در فرم‌های دستوری و آوایی نسبت به زبان‌های همسایه نشان می‌دهد. با این حال، هنوز هم شباهت زیادی به کیکویو و کامبا دارد.

به طور سنتی، مرو از افرادی به نام “موگوه” پیروی می کرد که به عنوان یک پیامبر و رهبر معنوی خدمت می کرد. Mugwes هنوز هم وجود دارد اما گفته می شود که فقط یک هدف زینتی دارند. در روزهای قراردادهای کمسیتی ماموریت، مرو به متدیست ها داده شد. بنابراین روش گرایی دین اصلی منطقه شده است. در بسیاری از موارد، عضویت در کلیسا یک امر فرهنگی است تا معنوی.

مروها عمدتاً کشاورز هستند و انواع محصولات را پرورش می دهند و از دام نگهداری می کنند. مرو بزرگ دارای خاک و شرایط آب و هوایی است که امکان تولید انواع غلات از جمله گندم، جو، سیب زمینی، ارزن، سورگوم و ذرت را فراهم می کند. چای درجه بالا، قهوه، موز و میرا ( خات ) محصولات کلیدی اقتصادی هستند.

مروها اولین آفریقایی‌هایی بودند که قهوه را در کنیا کشت کردند که در اوایل دهه 1930 با اجرای کتاب سفید دوونشایر در سال 1923 شروع کردند. سایر محصولات شامل بادام زمینی و طیف وسیعی از حبوبات، سبزیجات و میوه‌ها است. مروها هم برای امرار معاش و هم برای مقاصد تجاری دام نگهداری می کنند. اینها شامل گاوهای شیری و گوشتی، بز، گوسفند، مرغ و زنبورهای عسل است.

سرزمین های مرو به دلیل میزبانی از پارک های ملی Meru و Mount Kenya و Lewa Conservancy دارای پتانسیل عظیمی برای گردشگری هستند. همچنین انتظار می‌رود فعالیت‌های معدنی پس از تکمیل اکتشافات جاری در ذخایر سنگ آهن در تاراکا آغاز شود.

میجیکندا

Mijikenda (“نه قبیله”) گروهی از نه گروه قومی بانتو هستند که در سواحل کنیا ، بین رودخانه‌های ساباکی و اومبا ، در منطقه‌ای که از مرز تانزانیا در جنوب تا مرز نزدیک سومالی در جنوب امتداد دارد، ساکن هستند. شمال باستان شناس چاپوروکا کوسیمبا ادعا می کند که مردم میجیکندا قبلاً در شهرهای ساحلی زندگی می کردند، اما بعداً در مناطق داخلی کنیا ساکن شدند تا از تسلیم شدن در برابر نیروهای مسلط پرتغالی که در آن زمان تحت کنترل بودند، اجتناب کنند.

از نظر تاریخی، این گروه‌های قومی Mijikenda توسط افراد خارجی ، Nyika یا Nika نامیده می‌شوند . این یک اصطلاح موهن به معنای “مردم بوته ای” است.

نه گروه قومی که مردم میجیکندا را تشکیل می دهند عبارتند از چونی ، کامبه ، دوروما ، کائوما ، ریبه ، رابای ، جیبانا ، گیریاما و دیگو . دیگوها میجیکندای جنوبی هستند در حالی که بقیه میجیکندای شمالی هستند . دیگوها به دلیل نزدیکی به مرز مشترک در تانزانیا نیز یافت می شوند.

اعضای هر یک از نه گروه Mijikenda به گویش جداگانه ای از یک زبان صحبت می کنند. این زبان، Mijikenda، یکی از گروه زبان‌های بانتو ساحلی شمال شرقی است و از نظر زبانی و تاریخی با زبان‌های دیگر در سواحل کنیا و تانزانیا مرتبط است. در سال 1980 حدود 730000 گویشور Mijikenda وجود داشت. بزرگترین گروه Mijikenda عبارتند از Giriama که در سال 1987 حدود 350000 نفر بودند و Duruma با جمعیت تقریباً 190000 در سال 1986.

در حالی که تغییر برای میجیکندا ایجاد شده است، آنها بسیاری از باورها و اعمال فرهنگ سنتی خود را حفظ کرده اند. آنها بسیار بیشتر از همسایگان خود در برابر تلاش مبلغان مسلمان و مسیحی برای تبدیل شدن به دین مقاومت کرده اند و به بسیاری از اعتقادات برخاسته از دین سنتی آنها که نوعی پرستش نیاکان بود، پایبند هستند .

حاصلخیزترین منطقه در Mijikenda خط الراس kaya است. سالانه 89 تا 127 سانتی متر باران در دو فصل بارانی (از مارس تا می و از سپتامبر تا اکتبر) دریافت می کند. در گذشته، این منطقه دارای جنگل های انبوه بود، اما در حال حاضر بیشتر زمین ها با درختان میوه کاشته شده است: انبه، بادام هندی، پرتقال، و نخل نارگیل.

در امتداد نوار باریک کنار ساحل، محصولات یکساله مانند سورگوم، ذرت و برنج و همچنین نخلستان های درختان میوه کاشته می شود. فلات داخلی منطقه ای خشک تر و کمتر حاصلخیز است که از غرب با صحرای تارو همسایه است. در فاصله 40 تا 48 کیلومتری از خشکی، بارندگی سالانه به زیر 64 سانتی متر می رسد و کشت تقریباً غیرممکن می شود.

محصولات اصلی سنتی میجیکندا سورگوم و ارزن بود، اما این دو نوع کشت تا حد زیادی در طول قرن نوزدهم با ذرت جایگزین شدند. از دیگر محصولات غذایی آنها لوبیا، کاساوا، سیب زمینی شیرین و سیب زمینی بود. نارگیل و دانه کرچک نیز برای تولید روغن کشت می شد و نارگیل، کنجد، سورگوم، ارزن و ذرت معامله می شد.

مهمترین محصول میجیکندا نخل نارگیل است. محصولات عمده نخل نارگیل روغنی است که از آن استخراج می شود، شراب نخل که از شاخساره ها استخراج می شود و برگ های آن که به صورت سبد، حصیر و زونا سقفی بافته می شود.

همچنین در نواحی شرقی، هر مزرعه چند بز، گوسفند، مرغ و اردک برای مصرف خانگی نگهداری می کند. حملات گالا و کواوی نگهداری گاو را تا اواخر قرن نوزدهم محدود کرد، اما امروزه گاوها در مناطق حاشیه ای غرب نگهداری می شوند.

مردمان نیلوتیک

نیلوت ها دومین گروه بزرگ مردم کنیا هستند. آنها به زبان های نیلوصحرای صحبت می کنند و از طریق سودان جنوبی از غرب آسیا و شمال آفریقا به جنوب آفریقا رفتند . بیشتر نیلوت ها در کنیا از نظر تاریخی دامدار هستند . برجسته ترین این گروه ها عبارتند از لو ، ماسایی، سامبورو ، تورکانا و کالنجین. مانند بانتو، برخی از سیستم های حکومتی نیلوتیک (مانند ایبیندا از ناندی ها) شباهت هایی با همسایگان کوشیتی خود دارند.

لو

لو که جولوو یا کاویروندو نیز نامیده می شود ، مردمی هستند که در میان چندین قوم بانتو زبان در کشور هموار نزدیک دریاچه ویکتوریا در غرب کنیا و شمال تانزانیا زندگی می کنند . با بیش از چهار میلیون جمعیت، لوها چهارمین گروه قومی بزرگ در کنیا (حدود یک دهم جمعیت) پس از کیکویوها (که در سالهای اول پس از استقلال کنیا با آنها قدرت سیاسی مشترک داشتند) ، لوهیا و کالنجین .

آنها به زبان Luo صحبت می کنند که به نام Dholuo نیز شناخته می شود که متعلق به شاخه Nilotic از خانواده زبان های نیلوصحرا است . Dholuo شباهت واژگانی قابل توجهی با زبان های دیگر مردمان لو دارد .

به طور سنتی، مردم لو یک اقتصاد ترکیبی از دامداری ، کشاورزی و ماهیگیری را انجام می دادند که با شکار تکمیل می شد.

امروزه، لو بخش قابل توجهی از نیروی کار ماهر و فکری آفریقای شرقی را در حرفه های مختلف تشکیل می دهد. آنها همچنین به مشاغل مختلف مانند ماهیگیری ، کشاورزی در مقیاس کوچک و کارهای شهری می پردازند و بطورکلی آنها ماهیگیر و همچنین کشاورزان ساکن هستند که گاوهای زیادی نیز نگهداری می کنند.

لو به طور سنتی به یک خالق برتر اعتقاد داشتند که او را Nyasi یا Nyasaye می نامیدند و دارای آیین اجدادی قوی بود و در آغاز قرن بیست و یکم، اکثر لو مسیحی بودند.

مردم لو و مردم تبار لو سهم قابل توجهی در فرهنگ و تمدن مدرن داشته اند. تام امبویا و نایجل ان. موانگی چهره های کلیدی مبارزات ملی گرایان آفریقایی بودند .

دانشمندان لو، مانند رابرت اوما مولا (موسس مرکز بین المللی فیزیولوژی و بوم شناسی حشرات (ICIPE) و برنده مدال طلای آلبرت اینشتین یونسکو در سال 1991) و واشنگتن یوتو اوچینگ (برنده جایزه هارولد اسپنسر-) مدال طلای جونز در سال 2019 از مؤسسه سلطنتی ناوبری (RIN)) برای کمک های خود به تحسین بین المللی دست یافتند.

پروفسور ریچارد اس. اودینگو زمانی که جایزه صلح نوبل را در سال 2007 با ال گور دریافت کرد، نایب رئیس هیئت بین دولتی تغییرات آب و هوایی بود .

باراک اوباما ، اولین رئیس جمهور سیاه پوست ایالات متحده آمریکا و برنده جایزه صلح نوبل ، از پدری کنیایی لو، باراک اوباما پدر متولد شد .

ماسایی

ماسایی ها ( سواحیلی : Wamasai ) یک گروه قومی نیلوتیک هستند که در شمال، مرکز و جنوب کنیا و شمال تانزانیا ساکن هستند . آنها به دلیل اقامت در نزدیکی پارک‌های بازی دریاچه‌های بزرگ آفریقا و آداب و رسوم و لباس‌های متمایزشان در میان شناخته‌شده‌ترین جمعیت‌های محلی در سطح بین‌المللی هستند .

ماسایی ها به زبان ماا (ɔl Maa) صحبت می کنند، یکی از اعضای خانواده زبان های نیلوتیک که به زبان های دینکا ، کالنجین و نوئر مربوط می شود . به جز برخی از بزرگانی که در مناطق روستایی زندگی می کنند، اکثر مردم ماسایی به زبان های رسمی کنیا و تانزانیا صحبت می کنند که سواحیلی و انگلیسی هستند .

جمعیت مردم ماسایی در سرشماری سال 2019 در کنیا 1،189،522 نفر گزارش شده است، در مقایسه با 377،089 در سرشماری سال 1989، اگرچه بسیاری از ماسایی‌ها سرشماری را مداخله دولت می‌دانند و بنابراین یا از مشارکت خودداری می‌کنند یا فعالانه اطلاعات نادرست ارائه می‌دهند.

ماسایی‌های شبانی کاملاً عشایری هستند و در طول سال دسته‌های سرگردان هستند و تقریباً به طور کامل از گوشت، خون و شیر گله‌های خود زندگی می‌کنند. کرال آنها که از یک حصار دایره‌ای خاردار بزرگ در اطراف حلقه‌ای از خانه‌های گلی تشکیل شده است، چهار تا هشت خانواده و گله‌هایشان را در خود جای می‌دهد.

ماسایی های یکتا پرست خدای واحدی به نام انکای ، نکای ، یا انگای را می پرستند . انگای ماهیتی دوگانه دارد که با دو رنگ نشان داده می شود: انگای ناروک (خدای سیاه) خیرخواه است و انگای نا-نیوکی (خدای سرخ) انتقام جو است. بسیاری از ماسایی ها نیز مسیحیت یا اسلام راپذیرفته اند.

ماسایی ها برای دهه ها به دلیل جواهرات پیچیده خود شناخته شده اند و این اقلام را به عنوان تجارت به گردشگران می فروخته اند.
سبک زندگی سنتی ماسایی در اطراف گاوهای آنها متمرکز است ، که منبع اصلی غذای آنها را تشکیل می دهد. دارایی مرد به چهارپایان و فرزندان سنجیده می شود (توجه داشته باشید که همسران یا زنان نیز جزء فرزندان محسوب می شوند). گله 50 گاو محترم است و هر چه تعداد بچه بیشتر باشد بهتر است. مردی که یکی زیاد داشته باشد ولی دیگری را نداشته باشد فقیر محسوب می شود.

تمام نیازهای ماسایی ها به غذا توسط گاوهایشان تامین می شود. گوشت آنها را می خورند، شیر آنها را روزانه می نوشند و گاهی خونشان را می نوشند. گاو نر، بز و بره در مناسبت ها و مراسم خاص برای گوشت ذبح می شوند. اگرچه کل شیوه زندگی ماسایی ها از نظر تاریخی به گاوهای آنها بستگی داشته است، اخیراً با کاهش گاوهای آنها، ماسایی ها به مواد غذایی مانند سورگوم ، برنج، سیب زمینی و کلم (که ماسایی ها به برگ بز می شناسند) وابسته شده اند.

یکی از تصورات غلط رایج در مورد ماسایی ها این است که هر مرد جوانی قرار است قبل از ختنه شدن و بزرگسالی یک شیر را بکشد. شکار شیر یکی از فعالیت‌های گذشته بود، اما در شرق آفریقا ممنوع شده است – با این حال شیرها هنوز هم هنگامی که دام‌های ماسایی را شکار می‌کنند، شکار می‌شوند. با این وجود، کشتن یک شیر به فرد ارزش و جایگاه مشهوری در جامعه می بخشد.

سوراخ کردن و کشیده شدن لاله گوش در میان ماسایی ها مانند سایر قبایل رایج است و هم مرد و هم زن حلقه های فلزی روی لاله گوش کشیده خود می پوشند. زنان اشکال مختلفی از زیور آلات مهره‌دار را هم در لاله گوش و هم سوراخ‌های کوچک‌تری در بالای گوش می‌پوشند.

ماسایی ها به محض رسیدن به سن 3 سالگی، نام کودک را می گذارند و سر را جدا از یک دسته مو، که شبیه یک کاکل است ، از پشت گردن تا پیشانی تمیز می کنند. جنگجویان تنها اعضای جامعه ماسایی هستند که موهای بلندی می‌پوشند که در رشته‌های بافته بافته می‌بافند.

لباس ماسایی نماد عضویت در گروه قومی، سبک زندگی شبانی و همچنین موقعیت اجتماعی یک فرد است. جواهرات همچنین می توانند جنسیت، وضعیت رابطه و سن فرد را نشان دهند.لباس‌های سنتی ماسایی هم وسیله‌ای برای شناسایی قبیله‌ای و هم نمادین هستند: به عنوان مثال، مردان جوان پس از ختنه‌شان تا چند ماه سیاه می‌پوشند.

ماسایی ها در دهه 1960 شروع به جایگزینی پوست حیوانات، پوست گوساله و پوست گوسفند با پارچه های پنبه ای تجاری کردند.

اصطلاح Shúkà برای ملحفه هایی است که به طور سنتی پوشیده و دور بدن پیچیده می شود. اینها معمولاً قرمز هستند ، گاهی اوقات با رنگ ها و الگوهای دیگر ادغام می شوند.یکی دیگر از لباس های ماسایی، لباس های یک تکه معروف به کانگا هستند که این یک اصطلاح سواحیلی است . ماسایی‌ها در نزدیکی ساحل ممکن است کیکوی بپوشند ، لباسی شبیه سارافون که در رنگ‌ها و منسوجات مختلف وجود دارد.

سامبورو

سامبورو مردمی نیلوتیک در شمال مرکزی کنیا هستند . سامبورو دامداران نیمه عشایری هستند که عمدتاً گاو گله می کنند اما گوسفند، بز و شتر نیز نگهداری می کنند. نامی که آنها برای خود استفاده می کنند Lokop یا Loikop است.

سامبورو به گویش سامبوروی زبان ماا که یک زبان نیلوتیک است صحبت می‌کند . زبان ماآ نیز توسط 22 قبیله دیگر از جامعه ماآ صحبت می شود که به نام ماسایی شناخته می شود .

پارک های بازی بسیاری در این منطقه وجود دارد که یکی از شناخته شده ترین آنها، ذخیره گاه ملی سامبورو است . قبیله سامبورو بعد از کیسونکو (Isikirari) در تانزانیا و پورکو از کنیا و تانزانیا، سومین قبیله بزرگ در جامعه ماآ در کنیا و تانزانیا است.

مردان پارچه ای می پوشند که اغلب صورتی یا مشکی است و به شکلی شبیه به لباس اسکاتلندی به دور کمر آنها پیچیده می شود . آنها مانند دیگر قبایل زیرمجموعه جامعه ماسایی، خود را با گردنبند، دستبند و خلخال می آراستند. اعضای موران (یعنی “جنگجویان”) معمولا موهای خود را به صورت بافته های بلند می بندند، که وقتی بزرگتر می شوند موهای خود را می تراشند که ممکن است با استفاده از اخرای قرمز رنگ شود. بدن آنها گاهی با اخرا نیز تزئین می شود.

زنان دو تکه پارچه آبی یا بنفش می پوشند، یک تکه به دور کمر و دومی روی سینه. زنان موهای خود را تراشیده نگه می دارند و گردنبندها و دستبندهای متعددی می پوشند.

در دهه گذشته، سبک های لباس سنتی تغییر کرده است. برخی از مردان ممکن است از پارچه تارتان قرمز به سبک دهه 1980-1990 استفاده کنند یا ممکن است یک پارچه چهارخانه سبز/آبی تیره دور کمر خود به نام «کیکوی» بپوشند. برخی از خانم ها هنوز دو تکه پارچه آبی یا قرمز می پوشند، اما امروزه پوشیدن پارچه هایی با طرح های حیوانی یا گلی با رنگ های عمیق مد شده است. دامن های چهارخانه نیز رایج شده است.

به طور سنتی سامبورو تقریباً فقط به گله های خود متکی بود، اگرچه تجارت با همسایگان و استفاده از غذاهای وحشی نیز مهم بود. در صورت موجود بودن، شیر بخش ارزشمندی از رژیم غذایی معاصر سامبورو است و ممکن است به صورت تازه یا تخمیر شده نوشیده شود.

امروزه سامبورو به‌طور فزاینده‌ای به محصولات کشاورزی خریداری‌شده متکی است – با پولی که عمدتاً از فروش دام به دست می‌آید – و معمولاً پودر ذرت به صورت فرنی درست می‌شود. چای نیز بسیار رایج است که با مقادیر زیادی شکر و (در صورت امکان) شیر زیاد مصرف می شود و جزء اصلی رژیم غذایی سامبورو معاصر است.

هم از حیوانات زنده خون گرفته می شود و هم از حیوانات ذبح شده جمع آوری می شود. حداقل سیزده روش برای تهیه خون وجود دارد و ممکن است یک وعده غذایی کامل را تشکیل دهد. برخی از سامبوروها این روزها به کشاورزی روی آورده اند که نتایج متفاوتی را در پی دارد.

دین سامبورو به طور سنتی بر الوهیت چند وجهی آنها ( Nkai ) تمرکز می کند. نکای (اسم مؤنث)، نقش فعالی در زندگی سامبورو معاصر دارد. سامبورو معتقد است که انکای منبع تمام محافظت در برابر خطرات احتمالی آنها است. همچنین بسیاری از سامبوروها به عیسی مسیح ایمان دارند.

تورکانا

تورکانا ، مردمی ساکن در پهنه خشک و شنی شمال غربی کنیا ، از دریاچه رودولف (دریاچه تورکانا) تا مرز اوگاندا. تورکانا به یک زبان نیلوت شرقی از خانواده زبان های نیلوصحرا صحبت می کنند. زبان آنها شباهت زیادی به زبان تسو دارد .

آنها ظاهراً حدود 200 سال پیش از منطقه‌ای که اکنون در شمال شرقی اوگاندا قرار دارد، به سرزمین کنونی خود نقل مکان کرده‌اند، جایی که جی و کریمجونگ هنوز در آن نزدیک هستند. تورکانا دامداران سرسختی هستند که برایشان نام می گذارند، آواز می خوانند و با پشتکار از آنها مراقبت می کنند.

بر اساس سرشماری کنیا در سال 2019 ، تعداد تورکانا 1،016،174 یا 2.14٪ از جمعیت کنیا است، که تورکانا را سومین گروه قومی نیلوتیک در کنیا، پس از کالنجین و لو ، کمی بیشتر از ماسایی ها ، و دهمین قومیت بزرگ می کند.

آنها عمدتاً دامداران نیمه عشایری هستند که به پرورش شتر و سبد بافی شهرت دارند. در روایات شفاهی خود، پس از زبو ، خود را قوم گاو نر خاکستری معرفی می‌کنند که اهلی کردن آن نقش مهمی در تاریخ آنها داشته است.

شیر و سایر محصولات لبنی (کره، روغن و ماست) و همچنین خون برای رژیم غذایی تورکانا مهم هستند. پوست، شاخ و استخوان نیز به فرهنگ مادی آنها مربوط است . شتر شیر و گوشت تهیه می کند و برای پرداخت ثروت عروس استفاده می شود. بز و گوسفند نیز نگهداری می شود. دام ها ذبح می شوند و گوشت در جامعه به اشتراک گذاشته می شود .

مردم ترکانا فصل به فصل از همان مراتع بازدید می‌کند و برای پرورش ارزن و سبزیجات به مکان‌های فصل بارانی بازمی‌گردد .آجیل وحشی، توت، شکار و ماهی نیز از غذاهای مهم هستند.

خانه‌های آن‌ها سازه‌های موقتی است که از شاخه‌های برگ‌دار یا شاخه‌های خرما ساخته شده‌اند. یک حصار خاردار و اطراف برای محافظت در برابر شکارچیان استفاده می شود. پدر، همسرانش و پسران و همسرانشان با هم یا در خانه های مجاور زندگی می کنند .

به طور سنتی، هم مردان و هم زنان، روکش هایی از مواد بافته شده مستطیلی و پوست حیوانات می پوشند. امروزه، این لباس ها معمولاً خریداری می شوند، زیرا در نایروبی یا سایر نقاط کنیا تولید می شوند. اغلب مردان روپوش‌های خود را شبیه به تونیک می‌پوشند که یک سر آن به سر دیگر روی شانه راست متصل است و چاقوهایی از فولاد و پوست بز به همراه دارند.همچنین زنان دو تکه پارچه می پوشند، یکی دور کمر پیچیده و دیگری بالای آن را می پوشاند.

زنان معمولاً گردنبند می‌بندند و موهای خود را کاملاً می‌تراشند که اغلب دارای مهره‌هایی به انتهای شل مو است. مردان نیز موهای خود را می تراشند. روکش‌های چرمی که با مهره‌های پوسته تخم شترمرغ پوشانده می‌شد، به‌طور سنتی برای لباس‌های زیر زنانه معمول بود، هرچند که امروزه در بسیاری از مناطق غیرمعمول است.

مردم تورکانا دارای سبک‌های پوشاک و تزئینات پیچیده‌ای هستند. لباس برای تمایز بین گروه های سنی، مراحل رشد، مناسبت ها و وضعیت افراد یا گروه ها در جامعه ترکانا استفاده می شود. امروزه بسیاری از تورکانا لباس های سبک غربی را پذیرفته اند. این امر به ویژه در میان مردان و زنانی که در مراکز شهر در سراسر تورکانا زندگی می کنند برجسته است.

در جامعه تورکانا مرز مشخصی بین امر مقدس و ناپسند ترسیم نشده است. در این راستا، دین سنتی ترکانا از ساختار اجتماعی یا واقعیت معرفتی ترکانا متمایز نیست – دین و فرهنگ یکی هستند. اساساً، تورکانا به واقعیت یک حق تعالی به نام آکوج اعتقاد دارد.

اطلاعات زیادی در مورد آکوج وجود ندارد جز اینکه او به تنهایی جهان را آفریده و نعمت های زندگی را در دست دارد. برخی مردم به مسیحیت روی آورده اند. اعراب نیز اسلام را برای مردم آوردند و از این رو مردان چه مسلمان باشند و چه نباشند کلاه بر سر می گذارند.

کالنجین

کالنجین گروهی از قبایل بومی آفریقای شرقی هستند که عمدتاً در استان دره ریفت در کنیا و دامنه‌های شرقی کوه الگون در اوگاندا ساکن هستند . تعداد آنها در سرشماری کنیا در سال 2019 به 6.358.113 نفر و بر اساس سرشماری سال 2014 در اوگاندا به 273.839 نفر می رسد که عمدتاً در مناطق Kapchorwa ، Kween و Bukwo هستند.

کالنجین به 11 قبیله از نظر فرهنگی و زبانی مرتبط تقسیم شده است: کیپسگیس ، ناندی ، پوکوتس ، ، ساباوت، کیو ، توگن ، ماراکوت ، اوگیک ، تریک و سنگور.

مردم کالنجین به زبان‌های ناندی-مارکوتا صحبت می‌کند ، اما می‌تواند شامل زبان آکی در تانزانیا و زبان پوکوت که در کنیا صحبت می‌شود نیز باشد که همه به طور جمعی به عنوان زبان کالنجین طبقه بندی می شوند. زبان کالنجین، همراه با زبان‌های مردم داتوگا تانزانیا ، ماسایی ، لو ، تورکانا ، نوئر ، دینکا در میان دیگران به عنوان زبان‌های نیلوتیک طبقه‌بندی می‌شوند

دین سنتی کالنجین مبتنی بر اعتقاد به خدای برتر، آسیس یا چپتالل بود که به شکل خورشید (آسیستا) نشان داده می شد.

مسیحیت در طول دوره استعمار معرفی شد و به سرعت در مناطق زبان کالنجین گسترش یافت. امروزه تقریباً همه ادعای عضویت در یک دین سازمان یافته – اعم از مسیحیت یا اسلام را دارند . که تعداد مسلمانان در میان کالنجین نسبتاً کم است.

دوره استعمار شاهد معرفی کشت چای در مقیاس وسیع در ارتفاعات کریچو و ناندی بود . این مناطق از آن زمان نقش مهمی در تبدیل کنیا به صادرکننده پیشرو چای در جهان و همچنین در ایجاد فرهنگ نوشیدن چای در میان کالنجین ایفا کرده اند.

شیر اصلی‌ترین ماده در رژیم غذایی کالنجین را تشکیل می‌دهد. بزرگسالان و کودکان می توانند شیر یا چای را همراه با هر وعده غذایی یا میان وعده ای بنوشند. چای (چاییک) به طور متوسط ​​40 درصد حجمی شیر دارد و معمولاً به میزان زیادی شیرین می شود. اگر شیر در دسترس نباشد، ممکن است چای سیاه با شکر نوشیده شود، اگرچه مصرف چای بدون شیر سخت محسوب می شود.

مردمان کوشیتی

مردم کوشی اقلیتی کوچک از جمعیت کنیا را تشکیل می دهند. آنها به زبان های متعلق به خانواده افروآسیایی صحبت می کنند و در اصل از اتیوپی و سومالی آمده اند . با این حال، برخی از قبیله های قومی بزرگ سومالی بومی منطقه ای هستند که در کنیا به نام NFD شناخته می شد. این افراد اهل سومالی نیستند، اما قومیتی مشابه اکثریت در سومالی دارند. تقریباً به طور کامل اسلام را پذیرفته اند . کوشی ها در شمالی ترین استان شمال شرقی ، که با سومالی هم مرز است، متمرکز شده اند.
مردم کوشی به دو دسته تقسیم می شوند: کوشی های جنوبی و کوشی های شرقی.

کوشی‌های جنوبی دومین ساکنان اولیه کنیا پس از گروه‌های شکارچی-گردآورنده بومی و اولین مردم کوشی زبان بودند که حدود 2000 سال پیش از سرزمین خود در شاخ آفریقا مهاجرت کردند. آنها به تدریج در جهت جنوب آواره شدند یا توسط گروه‌های Nilotic و Bantu جذب شدند تا اینکه در تانزانیا منحرف شدند. دیگر هیچ کوشی جنوبی در کنیا باقی نمانده است. ( داهالو در اصل مردمان پیش از کوشیتی بودند که زبان همسایگان کوشیتی جنوبی خود را در حدود هزاره آخر قبل از میلاد پذیرفتند. ).

کوشیت های شرقی شامل اورومو و سومالی هستند . پس از اینکه منطقه مرزی شمالی (استان شمال شرقی) در پایان حکومت استعماری بریتانیا در کنیا به ملی‌گرایان کنیایی واگذار شد، سومالیایی‌های این منطقه در جنگ شیفتا علیه نیروهای کنیایی شرکت کردند تا به اقوام خود در جمهوری سومالی در شمال بپیوندند. اگرچه جنگ با آتش بس به پایان رسید، اما سومالیایی ها در منطقه همچنان روابط نزدیک خود را با خویشاوندان خود در سومالی حفظ می کنند و خود را یک قوم می دانند.

آنها که یک جامعه کارآفرین بودند، خود را در بخش تجارت، به ویژه در ایستلی ، نایروبی، تثبیت کردند.


دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *