منطقه کوهستانی کنیا

منطقه کوهستانی کنیا – گذشته و حال: این روزها در منطقه کوهستانی کنیا ریتم های طنین انداز و تپنده طبل های چوکاو صدای کوبیدن پای زنگوله های رقصندگان با همخوانی به گوش می رسد. به احتمال زیاد اکنون آنها برای سرگرمی گردشگران کسب درآمد خواهند داشت.

گردشگری نقش اساسی در اقتصاد ملی کنیا دارد و زیبایی باورنکردنی منطقه کوهستانی کنیا با فلات های چمن دار در شمال و غرب، رودخانه ها، جنگل ها و ذخایر حیات وحش، مزارع خصوصی و هتل های پذیرای گردشگر منبع ارزشمندی است. برخی از بهترین قهوه‌های جهان از دامنه‌های شمال شرقی کوه به دست می‌آیند، که صادراتی غبطه‌انگیز و سودآور است.

منطقه کوهستانی کنیا

با قدم زدن در خط استوا، آسمان گسترده آفریقا با دشت‌های شیری رنگ اطراف دیده می‌شود، قله‌های دوقلوی برف‌پوش باتیان با ارتفاع 5199 متر (17058 فوت) و نلیون 5188 متر (17017 فوت) از میان جنگل‌های انبوه و تالاب‌ها دیده می‌شوند. در دامنه‌های پایین‌تر، Lenana قله‌ای کوچک‌تر با ارتفاع 4985 متر (16355 فوت) است. باتیان که با یخچال‌های طبیعی پوشیده شده است، از نظر زمین‌شناسی به عنوان «آتشفشان قدیمی ودر مرحله بسیار پیشرفته‌ای از فروپاشی» توصیف شده است. کوهی که از دشت های سوزان زیر آن دیده می شود، منظره ای است که قلب را متوقف می کند و در هوای صاف و هنگامی که توسط سواحل بزرگ ابر احاطه نشده باشد، از فاصله بیش از 60 کیلومتری (100 مایل) قابل مشاهده است.

دامنه‌های کوه و دور تا دور دارای خاک‌های آتشفشانی غنی است، حاصلخیزترین خاک کشور و میراثی ماندگار از حدود چهل هزار سال پیش است، زمانی که کوه به طور متوالی به ارتفاع بیش از 6000 متر (20000 فوت) بالا رفت و حرکات خشونت آمیز زمین آن را تکان داد و تغییر شکل داد. گدازه‌های متخلخلی که در آن زمان، به‌ویژه به سمت شمال بیرون ریخت، اکنون به آب‌های مذاب برف‌های ابدی اجازه می‌دهد تا به زیر زمین بروند تا برای همیشه در زمین‌های خشک تا هشتاد مایل دورتر حباب شوند.

حدود چهارصد سال پیش با حرکت به سمت شرق، این کوه برای برای کشاورزان کیکویو، امبو و مرو (همه ساکنان بانتو)،به قلب آنها تبدیل شد و به اعتقاد بسیاری، خانه خدای آنها شد.

قبل از اینکه تلاش‌هایی برای صعود به کوه کنیا توسط «خارجی‌های» خارج از کشور انجام شود، باید کسانی در آنجا زندگی می‌کردند که کنجکاوی آن‌ها را به کاوش در میدان‌های برفی وسوسه می‌کرد، حتی اگر فقط از روی کنجکاوی کشف کنند که چه ماده سفید عجیبی قله‌ها را در تمام طول سال می‌پوشاند. برف برای آنها عاملی ناشناخته بود. تاریخ چنین تلاشی را ثبت نکرده است، زیرا تنها عامل بازدارنده آنها، خرافه و ترس از مجازات خدا یا خدایان بوده است. چنین افسانه هایی در کوه های مرتفع در سراسر جهان رایج است.

کوهنوردان مصمم از هر سن و ملیتی اکنون قدرت خود را در مقابل ارتفاعات قرار می دهند و ظرف مدت سه تا پنج روز به پایگاه بازمی گردند. با توجه به اینکه کدام یک از شش مسیر شناسایی شده را طی می کنند، کوهنوردی برخی از آنها بیشتر طول می کشد.

با ترک قله‌ها همراه با میدان‌های یخی، پشته‌های پرتگاه و یخچال‌های طبیعی برای فتح کوهنوردان جدی، اکثر آنها موفق می‌شوند به نقطه لنانا برسند. این یک صعود آسان است، به مهارت های حرفه ای نیاز ندارد و مانند یک پیاده روی طولانی و شیب دار در سربالایی است، هرچند بدون ناراحتی های فیزیکی آن نیست. از این میان، دشت‌های باتلاقی و مهجوری که به نظر می‌رسد به راحتی می‌توان از آن عبور کرد وجود دارد، و شب‌های سرد در چادرهای کوچک یا کلبه‌های کوهستانی، مناسب است اما دنج نیست.

لباس‌های سبک وزن مدرن، مسیرهای پیاده‌روی خوب، راهنماهای مجرب و آگاهی از انتظارات، مزیتی برای کوهنوردان در حال حاضر نسبت به تلاش‌های صد سال پیش یا بیشتر می‌دهد. علاوه بر این، این روزها، برای رسیدن به فلات مرکزی کنیا، لازم نیست ابتدا صدها مایل را با پای پیاده روی زمین سازش ناپذیر، ناشناخته و اغلب متخاصم آفریقا طی کنید. کوهنوردان امروزی گزینه دیگری دارند، یعنی سوار شدن به یک وسیله نقلیه 4 چرخ متحرک و محکم تا سطح 3048 متری (10000 فوت).

همیشه این مکان شناخته‌شده نبوده است. تا زمانی که میسیونر آلمانی یوهان لودویگ کراپف که مسیحیت را به داخل کشور می برد، در سال 1849 کوه کنیا را از حدود 90 مایل دورتر مشاهده کرد، هیچ کس در دنیای جدید یا قدیم حتی نمی دانست که این کوخ آنجاست. “کشف” او در خارج از کشور با تحقیر و ناباوری مورد استقبال قرار گرفت. برف در خط استوا؟ غیر ممکن است! با این حال، او به وضوح دیده بود: “دو شاخ یا ستون بزرگ، که بر فراز کوهی عظیم در شمال شرقی کلیمانجارو، پوشیده از ماده ای سفید هستند.” او به اندازه کافی آگاه بود که بداند آن ماده در آن ارتفاع فقط می تواند برف باشد.

از آن زمان بیش از سی سال گذشت تا مأموریت جوزف تامسون، کاشف جوان اسکاتلندی از انجمن جغرافیای سلطنتی در سال 1883، نه تنها جستجوی کوتاه‌ترین مسیر از اقیانوس هند به دریاچه ویکتوریا – در سراسر ماسایلند مخوف – باشد، بلکه «مشاهداتی در مورد مردم، صخره‌ها، حیوانات و گیاهان» در کوه کنیا داشته باشد تا «دنیای بیرون» حداقل شروع به پذیرش این موضوع کرده باشد که این کوه آنجا است.

کنت تلکی فون تسک از اتریش در سال 1887، در تور تفریحی پیاده خود برای «کشف» دریاچه های رودولف (تورکانا کنونی) و استفانی (چو باهیر کنونی) به ارتفاع 4206 متری (13800 فوت) رسید. او نام دره تلکی کوه را به نام خود و نام دره هوهنل و دریاچه هونل را به نام همراهش لودویگ فون هوهنل نامید، که هنوز هم با این نام شناخته می شوند.

دکتر جان والتر گرگوری، زمین‌شناس و افسر در بخش تاریخ طبیعی موزه بریتانیا (دره بزرگ ریفت کنیا برای سال‌ها صرفاً به نام «شکاف گریگوری» شناخته می‌شد) بعد از آن وارد میدان شد و پنج روز را در کوه بالای ارتفاع گذراند. او از ارتفاع 3962 متری (13000 فوتی)، چندین بار از ارتفاع 4877 متری (16000 فوتی) و دو بار، طبق رکورد او، بالای 5181 متری (17000 فوتی) صعود کرد. او دوازده نفر از بهترین مردان را از اکتشافات دره ریفت خود با دقت انتخاب کرده بود که اکثریت آنها زنگبازی بودند و به ساحل آرام و گرمسیری عادت داشتند. با وجو نپوشیدن کفش، و در لباس‌های نازک‌شان، جای تعجب نیست که در برخی از بخش‌های حساس صعودشان، گریگوری متوجه شد که عملاً باید برخی از آنها را خودش بالا ببرد. و متحیر شدن آنها را تصور کنید وقتی در ارتفاعات بالاتر متوجه شدند که آب در دیگ های پخت آنها منجمد شده است. گرگوری اولین رکوردهای مثبت از زمین شناسی کوه و پوشش گیاهی سطح بالا را ارائه کرد، اما هیچ ادعایی مبنی بر اینکه به بالاتر از هر کسی قبل از خود رسیده است نکرد.

در همان سال (l893) آندریس هنداتلاس، کنیا 5600 متری – 18373 فوتی را نشان داد. سه سال بعد، یک گروه سه نفره نتوانست به قله برسد و در سال 1897 دکتر جورج کولب (آلمانی) فقط تا مرز تالاب و «آلپ باز بالای جنگل شرقی» رسید. مدت کوتاهی پس از آن، در کشوری غنی در شمال، او توسط یک کرگدن در سامبورو کشته شد.

یکی از عجیب ترین ادعاها در این زمان، نه در مورد فتح ارتفاعات کنیا، بلکه در مورد تملک آن بود. جان بویز، تاجر کوچک و ماجراجوی بداخلاق، که از طریق تلاش برای کمک به حل و فصل برخی از اختلافات زمینی بین قبیله‌ای، به خوبی با کیکویوهایی که در میان آنها تجارت زیادی انجام می‌داد، پیش می‌رفت، پیشنهاد کرد خودش کوه را بخرد. او این کار را «برای چند گوسفند و چند بز» از رئیس قدرتمند و مورد ترس کیکویو، وانگومبه، انجام داد، که به آسانی با چنین راه حلی موافقت کرد.

جان بویز تا زمانی که در سال 1951 در نایروبی درگذشت، در کنیا زندگی می‌کرد، اگرچه فعالیت‌های او همیشه دولت را خوشحال نمی‌کرد. ادعای «تصرف کوه کنیا» او، حتی زمانی که کمیسیون کارتر برای حل و فصل حقوق زمین در سراسر کشور تأسیس شد، چندان جدی گرفته نشد.

نبرد برای ارتفاعات یخی سرانجام توسط هالفورد مکیندر، MA (بعدها سر) در سال 1899 با حزب عظیم او “شش اروپایی، شصت و شش سواحیلی، دو راهنمای ماسایی و بقیه واکیکویو برهنه” به پیروزی رسید. او که بالاترین قله‌ها را بخاطر رئیس‌های افسانه‌ای ماسایی، باتیان و نلیون و قله کوچک‌تر را بخاطر رئیس ماسایی لنانا نامید، هنوز در آن زمان زنده بود. او همچنین یخچال بزرگی را به نام گریگوری نامگذاری کرد.

اینها مردانی بودند که همه صعودهای بعدی را رهبری کردند، اما سی سال بعد، در سال 1929، دومین حمله موفقیت آمیز توسط سه آفریقای شرقی انجام شد، رهبر آنها اریک شیپتون از نیری بود، که بعدها بخاطر هیمالیا شهرت فراوانی کسب کرد.

شاید عجیب‌ترین صعود در جنگ جهانی دوم بود، زمانی که در سال 1943 در اقدامی به یاد ماندنی، سه اسیر جنگی ایتالیایی از کمپین موفقیت‌آمیز حبشه متفقین در اردوگاه اسرای جنگی 354 در نانیوکی فرار کردند. آنها تنها با تصویری از کوه روی یک قوطی گوشت ذرت به عنوان راهنمای خود، به نقطه لنانا صعود کردند و پرچم ایتالیا را روی آن نصب کردند و سپس بی سر و صدا به کمپ بازگشتند. ماجراجویی جسورانه آن‌ها باعث شد کتاب «بدون پیک‌نیک در کوه کنیا» اثر فلیس بنوزی نوشته شود. برخی با این کتاب سرگرم شدند، اما بسیاری نشدند. برای حفظ چهره، یک تیم 4 نفره از کنیا به سرعت برای پایین آوردن پرچم ایتالیا اعزام شدند.

در هشتادمین سالگرد تولدش، یکی از آن چهار مرد، آلن کر، برای هشتمین بار از کوه بالا رفت. فیلمی از داستان بنوزی در سال 1994 به تهیه کنندگی رابرت هالمی ساخته شد.

توسعه زمین های اطراف کوه کنیا از دهه 1920 به طور پیوسته ادامه داشته است، در آن زمان کشوری که قبلاً به عنوان “انگلیسی شرق آفریقا” شناخته می شد، بیشتر به عنوان کنیا شناخته شد. سکونتگاه «سفید» تشویق شد و حومه کوهستان به جریب ها قهوه، گندم و ذرت تبدیل شد. اره‌کاری آغاز شد و با ناامیدی حافظان سرسخت جنگل‌های امروزی، همچنان ادامه دارد. سپس گوسفندداری، گله شیر و دامداری رواج یافت. برای هر کسی که اسلحه حمل می کرد شکار خوبی وجود داشت. چهار شهر کوچک اطراف کوه، نیری، نانیوکی، مرو و امبو شروع به گسترش کردند و همچنان به پیشرفت خود ادامه می‌دهند.

هتل White Rhino، اولین هتل در نیری، زمانی که جمعیت اروپا تنها 9 نفر بود (اما قبلاً یک زمین گلف و باشگاه وجود داشت) در سال 1926 توسط هتل اوتسپن دنبال شد که هدف آن جذب گردشگران از نایروبی بود. اکنون، این هتل بسیار گسترش یافته است و پذیرای بازدیدکنندگان از سراسر جهان است. در آنجا بود که بنیانگذار جنبش پسران پیشاهنگی و راهنمای دختران، لرد رابرت بادن پاول – که از اولین دیدارش در سال 1906 به کنیا علاقه داشت – در سال 1938 به کلبه ای منتقل شد که مخصوصاً برای او در آنجا ساخته شده بود. او تا زمان مرگش در سال 1941 آنجا زندگی کرد. پیشاهنگان و راهنماها از سراسر جهان هر روز در 22 فوریه، روز بنیانگذار خود، به قبر او در نیری زیارت می کنند. خاکستر همسرش لیدی اولاو نیز در آنجا دفن شده است. جیم کوربت در همان حیاط کلیسا به خاک سپرده شده است، نویسنده کلاسیک های هیجان انگیز، Maneaters of Kumaon و The Leopard of Rudaprayag، پس از هند، کنیا را خانه خود می‌نامد.

هتل‌ها، اقامتگاه‌ها و کمپ‌های چادری در پنجاه سال گذشته در اطراف کوه زیاد شده‌اند و محل اقامتی پایه برای کوهنوردان و صدها هزار نفری که می‌خواهند تورهای خوش منظره و عکاسی داشته‌باشند و حیات وحش را در پارک‌ها و زمین‌های بازی تماشا کنند، فراهم کرده‌اند. با وجود پلنگ، فیل، کرگدن و گاومیش و تنوع زیادی از جانوران دیگر انتظار می رود. این منطقه غنی از گیاهان است و پرندگان شگفت انگیزی در جنگل ها و دشت ها وجود دارد. ماهیگیری قزل آلا برای دیگران جذابیتی در نهرهای پرسرعتی است که از کوه کنیا و ابردارس به پایین فرو می ریزند.

رانندگی خوش منظره در اطراف کوه (608 کیلومتر – 38O مایل) مناظر فوق العاده ای را ارائه می دهد. از Timau، در ارتفاع 2134 متری (7000 فوت) از سطح دریا، با بادهای یخی از کوه در پشت، صحنه به طرز چشمگیری تغییر می کند، زیرا زمین به شدت به سمت نیمه بیابان های شمال می رود، جایی که صف‌هایی از شتر به آرامی به سمت شمال می روند. تور‌های تفریحی در حال حاضر در کنیا وجود دارد و فرصتی برای دیدن کشور وحشی و دست نخورده‌ای است که به شما تجربه خوابیدن زیر ستاره ها را می‌دهد.

مکان باشکوهی در دامنه کوه کنیا که سرهنگ E S Percy ‘Bongo’ Smith در سال 1935 خریداری کرد تا خانه نفیس خود را بسازد، اکنون باشگاه لوکس تور تفریحی کوه کنیا، زمین بازی ثروتمندان و مشهوران با چشم اندازهای بی نظیر از قله ها است. تاریخ رمانتیک آن، زمانی که به هتل ماوینگو تبدیل شد، از طریق دو خریدار بعدی منتقل شد. ماوینگو در چنین موقعیتی ایده‌آل، پایه‌ای برای نسخه فیلم ۱۹۴۹ معادن پادشاه سلیمان با الهام از کتاب هنری رایدر هاگارد l885 بود. اگرچه هاگارد هرگز آنجا نرفته بود، اما مین های افسانه ای را در کوه کنیا کشف کرده بود.

خرید بعدی توسط سه نفر از بازدیدکنندگان تور تفریحی با ارتباطات قوی تر هالیوود انجام شد. میلیونر ری رایان، ویلیام هولدن بازیگر سینما و کارل هیرشمن بانکدار سوئیسی در آنجا ماندند، آن را دوست داشتند، پتانسیل آن را شناختند و معامله ای را انجام دادند. ماوینگو قدیمی و جذاب با هزینه هنگفت بازسازی شد و به عنوان کلوپ جدید تور تفریحی کوه کنیا در ژوئن 1959 افتتاح شد تا به مکان محبوب شخصیت های جهانی تبدیل شود.

خط استوا، که هنگام نزدیک شدن به شهر از طریق جاده‌ای از سمت نیری، از نزدیکی نانیوکی عبور می کند، از زمین باشگاه می گذرد که در آن عرض جغرافیایی 00 درجه، طول جغرافیایی 37 درجه 7E و ارتفاع 2296 متر (7000 فوت) است.

آیا کوه کنیا یک سرمایه ملی است؟ بدون شک بله. این کوه تنها مکانی توریستی نیست. قابل به ذکر است که بگوییک یک روزنامه ملی چند سال پیش پس از انتشار یک داستان هیجان انگیز در صفحه اول که می‌گفت کوه در حال از دست دادن ارتفاع است، پاداش عادلانه خود را از دست داد. البته روش هایی برای رفع آن وجود داشت. چند روز پس از آن، میز سردبیر – و همه خطوط تلفن – در زیر بهمنی از پرسش‌های آشفته از کار افتاد و تقریباً همه مشاغل دیگر را تحت الشعاع قرار داد.

 

 


دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *